یا حضرت باقرالعلوم ع ****************
****یا حضرت باقرالعلوم ع *****
مولد سلطان خوبان سرور اهل یقین
رکن پنجم واجب هفتم امام راستین
نور چشم سید سجاد آن عالی جناب
باب جعفر جد موسی سبط خیرالمرسلین
عزت شهر رجب شد عالم کون و مکان
از قدوم نازنینش به ز فردوس برین
حضرت سجاد چون بلبل گلش در بر گرفت
چهچه زن شد گفت حمد خالق جان آفرین
پس ببوسید آن دوچشم و ابروان چون کمان
بوسۀ دیکر به لعل لب چو دُر یاسمین
گفت بابش نام جدم در لقب باقر بود
چون شکافد علم همچون مه که تابد بر زمین
چهچه زن چون بلبل اندر گلشن هر مرغزار
در طراوت آمده ریحان و سرو و نسترین
نرگس و میمون و اطلس جملگی اندر نشاط
در چمنزار حقیقت آمده روح الامین
حور و غلمان و جنان اندر لب کوثر همه
جمله در شادی به تسبیح خداوند مبین
بر درش میکال دربان جبرئیلش خادم است
افتخار هر ملک در آسمان باشد از این
آدم و نوح است بر درگاه او همچون غلام
پرتو نورش به ابراهیم شد یار و معین
صدهزاران یوسف صدیق اندر روزگار
محو و حیران جمالش گشته گل با گل عجین
موسیِ طور و ید بیضا تمامی منفعل
گر برون آرد چو دست خویش را از آستین
عیسیِ مریم که نامش شد مسیحا در جهان
بود همراهش دمادم لطف باقر در کمین
در فضائل چون پیمبر در شجاعت چون علی
عصمت زهرا و حلم مجتبایش بر جبین
زهد چون جدش حسین آن خسرو کون و مکان
در عبادت همچو باب خویش زین العابدین
گشته خورشید از جمالش مات و سرگردان ولی
ماه از فرط خجالت رفته در مغرب زمین
گیسوان چون سنبل و ابرو کمان و اهل دین
صورتش شمس الضحی با هل اتی آمد قرین
عالم لاهوت و ناسوتند یکسر در طرب
دمبدم گویند این مولود را صد آفرین
حجت حق شاه مطلق باقرالعلم است و بس
نسل طه پور یس زادۀ حبل المتین
هفت حجت هست نسل این امام مقتدا
چار حجت جد او اول امیرالمؤمنین
گویم از میلاد جدش شاه دشت کربلا
یا بگویم اصغرش آن شیرخوار نازنین
روز عاشورا به روی دست سلطان حجاز
شد گلویش پاره از پیکان و هم از تیر کین
جنبشی کرد و بگفتا با زبان حال او
کِای پدر جانم نخواهم آب دیگر بیش از این
شه چو دید اصغر تبسم کرد بر روی پدر
یعنی ای باب گرامم من شدم قربان دین
چون سگی بی آبرو باشد ولی امیدوار
هست "رونیزی" به درگاه امام پنجمین
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....