روز و شب خواهم همی در خواب غفلت غوطه ور نیست راهی جز خدا از لطف بنماید نظر
یا رب الارباب
نیست راهی جز خدا از لطف بنماید نظر
ورنه در گلزار با خاشاک هستم روبرو
هر کجا رو آورم شیطان ستاده در گذر
این یگانه دشمن انسان بود اندر جهان
کی تواند جز تو یا رب رد کند این خیره سر
یوسف صدیق گفتا کن به حالم رحمتی
اینک افتادم به دام این ضعیف بد سیَر
پس چه گوییم ما ضعیفان ای خدای مهربان
جز به لطف تو نباشد هیچ راهی بی خطر
یا رب از الطاف خود راهی نمایان کن به من
تا رهایم یک دمی زین دشمنان بد گهر
پشۀ بیچاره چون سازد به طوفان بلا
همچو طوفانی که عنقا را بریزد بال و پر
گر خطاکارم تبهکارم حقیرم ناتوان
تو توانایی خطاپوشی کریمی راهبر
من نیم من، من تویی ای خالق لیل و نهار
ای که هستی خالق لیل و نهار، شمس و قمر
دستگیری کن مرا ای دستگیر کائنات
تا سلامت طی کنم این راه پر خوف و خطر
نا امیدی نیست در دریا به همچون خالقی
آیۀ لاتقنطویت هر که آرد در نظر
بایدم زد دست بر دامان شاه کربلا
آن که آمد در زمین نینوا شد مستقر
گفت با یاران که اینجا خوابگاه ما بود
زینبم باید شود اینجا اسیر و دربدر
دست عباسم جدا گردد کنار علقمه
اکبرم چون ماه فرق او شود شق القمر
کودکانم در بیابان چون یتیمان بی پناه
عابدینم با تن تب دار گردد خون جگر
زن به سر "رونیزیا" ای کلب درگاه حسین
غم مخور روز قیامت او تو را گردد سپر
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم