زبان حال حضرت عباس ع در وقت به میدان رفتن

زبان حال حضرت عباس ع در وقت به میدان رفتن

کرد چون عباس عزم جنگ با آن کوفیان

در حضور شاه دین گفت ای شه لب تشنگان

خرگه سلطان دین گردیده چون فصل خزان

گشته بر پا العطش در این زمین تا آسمان

اذن فرما ای برادر جان به عباس فگار

 

ای مه برج ولایت ای شه بی اقربا

کشتی نوحی چرا غرقی به دریای بلا

اذن فرما تا روم همچون شه خیبر گشا

برکنم سرها ز تن تن ها ز سر از هم جدا

 اذن فرما ای برادر جان به عباس فگار

 

ای به سر تاج تبارک تاج شاهان خاک پات

کرده قرآن وصف تو ای کاشف والمرسلات

این سپاه دون همه هستند چون لات و عزات

حق زهرا مادرت شاها به دستم ده برات

یا روم آب آورم یا جان کنم تسلیم یار

 

جملگی رفتند یاران از کبیر و از صغیر

سوی فردوس برین هر یک چنان غرنده شیر

لیک هستم من به دام یوسف مصری اسیر

رحم بنما ای دلیل راه ما را دست گیر

لطف فرما مرحمت کن ای شه والا تبار

 

اذن صادر شد ز دربار شه لب تشنگان

کای برادر رو بیاور آب بهر کودکان

از مژه یاقوت می سُفت و به دل بودش فغان

تا سواره گشت وارد بر سر آب روان

آب آشامید آری از دو چشم اشکبار

 

مشک را پر کرد از آب و روان شد با شتاب

هی به مرکب زد به تندی آن شه عالی جناب

تا رساند در حریم شاه دین یک قطره آب

در زمین شد غلغله در آسمان شد انقلاب

شد جدا دستش ز پیکر گفت ای پروردگار

 

حامی دین تو هستم یاور سبط رسول

تا شود حیران به دوران عقل ارباب عقول

بلکه گردد بر شه دین نوکریّ من قبول

لیک میگردد سکینه مضطر و زار و ملول

آرزویم این بود جانم شود قربان یار

 

شد جدا دست دگر افتاد بر روی زمین

ناگهان تیری به مشکش آشنا از راه کین

گفت ای پروردگار ای خالق جان آفرین

در ره سبط علی فرزند خیرالمرسلین

دادن جان پیش تو باشد برایم افتخار

 

عاشقم من بر جمالت ای گل باغ هدی

رخ به من بنمای افتادم در این دشت بلا

همچو پروانه به دور قامتت گردم فدا

یکدمی ای زینت والنجم و شرح و هل اتی

رس به فریاد غلامت گشته ام در اضطرار

 

شه چنان صیاد آمد دید صیدش غرق خون

قطعه قطعه گشته جسم نازنین از حد فزون

یک نگاه حسرت آمیزی به آن مه کرد چون

گفت ای سقای طفلان از غمت دل گشته خون

ایندم ای جان برادر من شدم بی غمگسار

 

ای علمدار سپاه خسرو لب تشنگان

ای که باشد رتبه ات افزون تر از پیغمبران

آرزوی درگهت دارند شاهان جهان

هست"رونیزی" به درگاهت سگی در الامان

روز و شب هر لحظه بر لطف تو او امیدوار

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....