بعثت خاتم النبیین ص

بعثت خاتم النّبیین ص

شو تو بلبل چهچه زن آید بهار

کوه و صحرا جملگی چون مرغزار

 

گو که طوطی از فقس آید برون

در سخن آید رود در لاله زار

 

طوطیان را گو که گردد نغمه زن

ساقیا می ده ز جام زرنگار

 

لاله و ریحان و سنبل با بنفش

سوسن و نسرین و نرگس گلعذار

 

سرو و کاج و عود و صندل یک به یک

در جهان گردیده خاک پای یار

 

جبرئیل آن پیک خلاق مجید

جانب کوه حرا شد رهسپار

 

در حضور احمد آن ختم رسل

کرد عرض تهنیت با صد وقار

 

بعد گفت ای خسرو ملک حجاز

امر شد از جانب پروردگار

 

عالم امکان بیاید جملگی

در حضورت ای شه والاتبار

 

از کرم آن خالق کون و مکان

بر سرت بنهاد تاج افتخار

 

بر نبوت گشته ای مبعوث چون

دعویت را کن به مردم آشکار

 

گفت احمد من ندانم چون کنم

گو به من ای پیک وحی کردگار

 

گفت برخوان نام آن رب ودود

آن که باشد خالق لیل و نهار

 

کرده خلقت آسمان و هم زمین

بر تو باشد مونس شبهای تار

 

خلقت هر چیز باشد بهر تو

چون تو هستی دین حق را پایدار

 

خاتم پیغمبران از امر حق

شد چو بلبل چهچه زن فصل بهار

 

گشت یکسر از نبات و از جماد

بهر تعظیمش تمامی بنده وار

 

آن یکی در ذکر و دیگر در سرور

جملگی همچون غلامان جان نثار

 

حور و غلمان و جنان اندر طرب

موج زن شد کوثر و سر بسته نار

 

ای نبی حق ببین در کربلا

شد حسینت بی کس و بی غمگسار

 

گفت با زینب که ای دخت علی

جان خواهر مرکب مرگم بیار

 

تا روم بینم کجا افتاده است

نوجوانم اکبر گلگون عذار

 

شه بیامد چون به بالین علی

دید غلطان گشته دُرّ شاهوار

 

گفت ای رعنا گل مه پیکرم

کن نگه بر حال باب بی قرار

 

من به بالینت زمینگیرم پدر

چون کنم بعد از تو من در این دیار

 

گفت "رونیزی" سگ کوی حسین

در دم مرگم به تو امیدوار

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....